آموزش ترید و معامله گری

ترید یا معامله گری چیست؟

ترید یا معامله‌گری چیست؟

ترید چیست ؟

خب من توی این ویدئوها تصمیم اینه که یه بیگ پیکچر یه دید کلی بهتون از دنیای ارزهای دیجیتال بدم . در ادامه می‌خوایم ببینیم چطور میشه از مارکت کریپتو کارنسی درآمد زایی کنیم و چه قسمت‌هایی از بازار برای ما مناسبه یعنی چه مدلی از کسب درآمد میتونه برامون مفیدو هماهنگ با شخصیتمون باشه . یکی از شیوه های پولسازی از دنیای ارزهای دیجیتال معامله‌گری یا تریده .

قوانین طلایی معامله‌گری ارزهای دیجیتال

ترید قوانین طلایی داره که میتونه جلوی 70 تا 80 درصد ضررهای احتمالیتون رو از بازار بگیره و در صورتی که مدل کسب درآمدتون تریدو معامله‌گریه ، به مطالب این ویدئو و ویدئوهای بعدی با دقت توجه کنین . یادتون باشه ضرر و سود جز جدایی ناپذیر تریده ولی چه نوع ضرر و سودی این نکته طلایی ماجراس . یه تریدر خوب وقتی بازار دچار 15 درصد ریزش و ضرر میشه کریپتو فولیوش 3 تا 4 درصد منفی می‌شه و وقتی 10 درصد بازار مثبت می‌شه کریپتو فولیو اون 25 درصد رشد رو تجربه می‌کنه . از اونجایی که بازار ارزهای دیجیتال بازار ترندی و هنوز نوپاس اگر شما اشتباهات و خطای انسانی مترکب نشین با یادگیریو آموزش به بازار ورود کنین خیلی سخته که از این بازار ضرر ببینین چون تو این بازار پیش‌بینی ساده‌تر از بازارای مالی دیگس چون هنوز بازیگرای بزرگ به اون وارد نشدن و پس می‌تونین گین خوبی رو از مارکت بگیرین . اولین ویژگی خلقی یه معامله گر صبوری و خونسردیه تا از مارکت توی پوزیشن‌هایی که باز می‌کنه بتونه حداکثر سودو بگیره . اون افرادی که خیلی حرارت دارنو عجولنو خیلی دوستدارن زیاد پوزیشن خرید فروش باز کنن و همیشه در حال تحلیلن، تجربه نشون داده ضررهاشون بیشتر از سودایی که ساختن . ترید یه شخصیت صبور و شکیبا می‌خواد و باید نگرش داشتن دیدگاه بلند مدت رو برای خودمون تقویت کنیم .

نگرش تریدر یا معامله گر چیست؟

توی معامله‌گری نگرش ما اینه که قراره یه اَسِت رو توی یه قیمتی بگیریم رشدی کنه و توی یه قیمت بالاتر اونو بفروشیم و یا بلعکس یه دارایی رو توی قیمت بالا میفروشیم انتظار داریم اون ریزش کنه و مجددا اونو تو کف قیمت خریداری می‌کنیم که اصطلاحا بهشون میگیم معاملات شورت یا لانگ کردن که تو مارکت‌های مالی دو طرفه استفاده میشه که تعدادی از صرافی‌ها ارزهای دیجیتال این معاملات دو طرفه رو انجام میدن . ولی هنوز خیلی از صرافی‌ها معاملات یک طرفه رو انجام میدن مثل بورس ایران ، توی معاملات یه طرفه میبینم که قراره یه دارایی قیمتش افزایش پیدا کنه از 1000 تومن بشه 1400 تومن خب اگه این اتفاق توی دو هفته بیوفته میتونیم 40 درصد سود از بازار بگیریم و بیایم بیرون . البته همنطوری که قبلا گفتم تو همچین معامله‌ای ما حتما یه حد ضرریم گذاشتیم که اگر قیمت شد 900 تومن مسلما اون دارایی رو با بازار تسویه می کنیمو میام بیرون یعنی اگر قیمتش شد 890 قطعا دیگه اون دارایی رو نباید داشته باشیم و این نکته‌ی واقعا خیلی مهمیه و علت عمده ضررها همین نداشتن حد ضرره . یعنی ما توی سود خیلی عجولیم ولی تو ضرر خیلی شکیبا و وقتی قیمت داره کاهش پیدا می‌کنه‌و حد ضرر ما رو هم رد می‌کنه هنوز می خوایم با ایشالا و ماشالا بره بالا ، با خودمون هی میگیم من میدونم دوباره رشد می‌کنه شوربختانه تا کمترین قیمت اون دارایی پاسوزش می‌شیمو ضررهای جبران ناپذیری رو متحمل می‌شیم . رفقا شما به بازارهای مالی وارد می‌شین که سود کنین نه اینکه ضرر کنین و اگر با آموزش و تسلط وارد یه کسب و کاری نشین بدونین که ضررهای زیادی رو قرار برای خودتون بسازین . اینو بدونین وقتی که خواب هستین و پول در نمیارین قرار که تا آخر عمر برای پول بدویین ما وارد ترید سرمایه گذاری توی بازار های مالی می‌شیم که وقتی هم خوابیم درآمد داشته باشیم پس اگر آموزش دیدین و روی یه ارز دیجیتال تحلیل کردین که قرار تا یه ماه دیگه از 1000 دلارش بشه 1500 ما خریدمونو انجام می‌دیم حد ضررمونو حد سودمونم که معلومه پس دیگه کاری به بازار نداریم صبر می کنیم تا به هدفمون برسیم . حالا اگر وین ریتمون بالا باشه یعنی درصد برد معاملاتیمون یا بهتره بگم تحلیل صحیحی داشته باشیم از بازار میتونیم سود خوبی رو بگیریم که ضررهای احتمالی قبلی رو هم برامون جبران کنه .

سه عامل حیاتی ترید و معامله گری

برای ترید توی بازار‌های مالی ما به سه عامل نیاز داریم یکی اینترنت دوم یه کامپیوتر یا تلفن هوشمند و سوم که مهمترینشه دانش و آگاهی ، به قول انگلیسی زبونا نالج ایز پاور بازارهای مالی یک مثلث داره که هر ضلعش برای ما یه معنی به خصوصی داره یه ضلعه اون ضرری که می‌کنیم ، ضلعه دیگه سودی که از بازار می‌بریم و ضلع آخر هم ریسکیه که می‌کنیم یعنی اون ریسکیه که ما می‌کنیم که اون سود رو ببریم .

ریسک مهمترین فاکتور سود و زیان در ترید

هر چقدر ریسک بیشتری کنیم احتمالا سود بیشتر و صد البته ضرر بیشتری هم می‌تونیم برای خودمون بسازیم پس شما به عنوان معامله‌گر باید حتما سیستم مدیریت ریسک داشته باشین تا با این سیستم بدونیم کجا ریسکو باید بیشتر کنیم که بشه سودو بیشتر ببریم و کجا ریسکو به شدت پایین بیاریم که ضرر احتمالیمونو کم کنیم . پس بازارای مالی فقط صرفا دو ضلع سودو ضرر ندارن ، درواقع ضلع سوم، اون ضلع ریسکه که مشخص می‌کنه شما چقدر سودو ضرر می‌سازین . برخی افراد با باز کردن معاملات با اهرم و ریسک بالا خودشونو در معرض خطرات مالی زیادی‌ قرار میدنو بازار به شدت خستشون می‌کنه و در نهایت عمر حضورشون توی مارکت متاسفانه محدود میشه . یادتون باشه هدف اول هر تریدر موندن طولانی مدت تو مارکته ، پس اول باید سرمایه خودمونو حفظ کنیم تا بازار مارو بیرون نندازه و بعد میایم برنامه‌ریزی می‌کنیم که چطور از مارکت سود بگیریمو با معاملات به صرفه چجور حسابمونو پله پله بزرگ کنیم .

ترید ارزهای دیجیتال یه شغل تمام عیار و سودآور

معامله‌گری رفقا یه شغله و باید خودتون مثل هر شغله دیگه وقفش کنین ، فرض کنین که شما تصمیم دارین یه کسب و کاری رو راه اندازی کنین مثلا راه اندازی یه بوتیک خب شما برای راه اندازی کردن این کسب و کار به یه مغازه یه فروشگاه نیاز دارین ، لباس‌های زیادی تو سایزهای مختلف باید تهیه کنین ، یه ویترینی باید داشته باشین یه فروشنده استخدام کنین و محیط فروشگاه رو برای این کسب و کار آماده کنین . خب طبیعیه که شما بابت این موارد باید هزینه ‌کنین و اون مبلغی که از دست خریدارو مشتریانتون می‌گیرین اصطلاحا میشه اینکام یا دخلتون و مبالغی که برای مواردی که گفتم خرج می کنین میشه هزینه‌هاتون . خب شما چجور انتظار دارین که وارد یه بازاری بشین که فقط اون اینکامه باشه و هیچ هزینه‌ای در کار نباشه لباسا مجانی تهیه شه تجهیزاتو فروشنده رایگان باشه اجاره ملکی نداشته باشین و فقط اون سوده برای شما باشه . توی بازار کریپتو کارنسی هم خیلی از افرادی که وارد میشن با همچنین ذهنیتی ورود می‌کنن بدونین این تفکر از بنیان باطله بازارهای مالی هم سود داره هم ضرر و ضررها رو باید به عنوان هزینه کسبو کارمون ببینیم و سودها رو به عنوان دخل یا اینکاممون . مثلا یه بوتیکی هست که نسبت به دخلو درآمد ، تبلیغات زیادی می‌کنه و هزینه‌های اولیه بیشتری انجام میده یه مدتی تحمل می‌کنه تا در گذر زمان کسب و کارش رشد کنه . خب توی بازاری مالی هم امکان داره شما اوایلش ضرر ببنین ولی اونا میشن تجربه ، ولی این ضررا به خاطر کم تجربه‌گی امکان داره ذهن شما رو خراب کنه که این مارکت جای خوبی نیستو به درد من نمی‌خوره و پر از ضرره . اتفاق فاجعه‌بار وقتیه که دومینوی این اتفاقات که پشت هم میوفته شما رو به فکر انتقام از بازار میندازه و میرید شروع می‌کنین به پوزیشن‌های جدید باز کردن و پشت هم ضررهای مختلف رو صید می‌کنین . ما توی این مواقع باید خودمونو آروم کنیم وقتی مارکت بهمون ضرر زد باید از بازار بیایم بیرون چند وقتی اونو رصد کنیم و بعد از بررسی‌های دقیق مجدد با آرامش مبتنی بر تحلیل پوزیشن باز کنیم .

ضرر بخشی از هزینه های شغل معامله گری

اگر شما این دیدگاه رو مد نظر داشته باشین که ترید یه کسب و کاره و این ضرر‌ها هزینه اون کسب و کاره ، خب خیلی راحت‌تر می‌تونین با اون کنار بیاین و راحت می‌تونین محاسبه کنین بدون ناراحتی که من اینقدر از بازار سود گرفتم اینقدرم دچار ضرر شدم . رفقای عزیزم اینو بدونین ضرر برای همه هست بزرگترین سرمایه گذارها تریدرها هم ضرر می‌کنن و این منحصر به شما نیست پس جان کلام اینه که هیچ کس توی مارکت پیش‌گو نیست و همه ما تریدرها ،تحلیل گرها ، پیش‌بینی می‌کنیم . از اینرو ما به عنوان تحلیل‌گر باید توی ترید میانگین سود‌هامون از ضررهامون بیشتر و شاخص کلی حسابمون همیشه در حال رشد و مثبت شدن باشه ولو با آهستگی .

ما برای انجام یه معامله یا ترید موفق سودآور به دو اصل کلیدی نیاز داریم

خب همنطوری قبل از این گفتم برای تریدو معامله‌گری باید به تحلیل تکنیکال مسلط باشیم . یه تکنیکالیست از گذشته یه دارایی از اون چیزی که بهش گذشته استفاده میکنه آینده احتمالی اون ارزو که قراره چه اتفاقی براش بیوفت‌رو پیش بینی می‌کنه . ولی تحلیل تکنیکال برای ترید به اعتقاد من کافی نیست پس ما نیاز به تحلیل فاندامنتال هم داریم . از این رو با توجه به اطلاعات و داده‌هایی که داریم از نظر بنیادینو فاندامنتال میایم تصمیم می‌گیریم این دارایی که الان می‌خوایم بخریم اصلا اینقدر ارزش داره یا نه . اگر از قیمت واقعیش ارزشش بیشتره این یعنی یه حبابی داره پس فعلا باهاش کاری نداریم و اگر از ارزش واقعیش کمتره ما تو قیمت پایین خرید می‌کنیم و انتظار داریم که قیمتش رشد و اونو تو حد سود مد نظرمون میفروشیم تا سودی رو از بازار بگیریم . پس ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به ما موقعیت یا پوزیشن ورود و خروج و سیگنال ارزشمندی اون دارایی رو میده .

ضرورت استفاده از مدیریت ریسک

نکته کلیدی دیگه‌ای که توی ترید لازمه بهش توجه کنیم مدیریت ریسکه یعنی باید بدونیم با چند درصد از این سرمایمون ما باید توی اون دارایی پوزیشن خرید بگیریم . مثلا اگر من تحلیل کردم که قراره بیت‌کوین بشه صد هزار دلار آیا من با کل سرمایم فرضا یه میلیون دلار وارد شم یا با مقدار کمتر اینا . پس از موارد مهم ، مدیریت ریسک که باید حتما مد نظر داشته باشیم ولی در عمل استفاده از مدیریت ریسک موضوع پیچیده‌ای به عقیده من چون به روان آدمی مرتبطه و تسلط به روان روحیه قویو ذهن پویایی لازم داره پس در صورت تسلط به روان و کنترل امیالو احساسات مدیریت ریسک میتونه یکی از شاخص‌های مهم موفقیت توی بازارهای مالی به حساب بیاد . لذا روانشناسی معامله گری از موارد کلیدی ایه که ما توی ترید باید نسبت بهش اشراف داشته باشیم خب همنطوری که بهتر از من میدونین گرداندگان مارکت انسان‌ها هستن یعنی هر تریدری پای سیستمو کامپیوتر خودش نشسته و در حال معامله و خریدو فروشه .

خب ما انسانها احساس‌های مختلفی داریم :

مثلا هیجانی میشیم استرس می گیریم یا اگر ریسکی تو بازار پیش بیاد خب همه افراد توی مارکت به عنوان انسان دچار ترس میشن ، خیلی جالبه که عموممون رفتار مشابهی رو نشون میدیم که به عقیده من این خلق‌ها و رفتارها برای یه تریدر حرفه‌ای خیلی پسندیده نیست . پس با تسلط به روانشناسی معامله‌گری (که در آینده در قالب سلسله پادکست ‌هایی آموزشش میدم خدمتتون) ما میتونیم احساس‌های مختلفی‌رو که بهش مبتلا میشم رو درک کنیم و اونها رو حتی کنترل کنیم . و اون لحظاتی که توی معاملات طمع یا ترس داره بهمون غلبه می‌کنه رو بشناسیمو مدیریتش کنیم و از پدید اومدن خسارت‌های بزرگ جلوگیری کنیم . در واقع ما با تسلط به روانشناسی معامله‌گری رفتاری شبیه به یه ربات از خودمون بروز میدیم و با حذف کردن احساس‌های مخرب میتونیم توی بلند مدت سرمایه خودمونو رشد بدیم و عملکرد بهتری نسبت به وقتی که به روانشناسی ترید تسلط نداریم داشته باشیم .

چهار تکنیک متداول ترید با رمز ارزها

در ادامه چهار تکنیک متداول ترید بهتون معرفی می‌کنم تا شما بسته به ویژگی‌های شخصیتیتون یکی رو انتخاب کنین همنطوری که می دونین و ویدئو های قبلی بارها گفتم خدمتتون توی بازار کریپتو کارنسی 2 حس باعث پدید اومدن ضررهای بسیار زیادو سنگینی میشه یکی ترس و اون یکی طمع . اگر دقت کرده باشین وقتی قیمت یه دارایی یه کریپتو کارنسی رو به افزایش بره ،عموم مردم دچار طمع میشنو تو بالاترین قیمت خرید می‌کننو وقتی قیمت افت می‌کنه‌و میاد تو سراشیبی ، میاد تا به کانال‌های پایین‌تر برسه مردم دچار ترس میشنو اون دارایی‌ها رو می‌فروشن . این یه چرخه همیشگیه و افرادی که خبره مارکتو روانشناسی معامله‌گری یا تریدینگ سایکولوژی هستن از این ترسو طمع نهایت استفاده‌رو می‌کننو سودهای خوبیرو برای خودشون میسازن. ما به عنوان حرفه‌ای مارکت نباید به ترسو طمع کاری داشته باشیم باید ببینیم چه قیمتی مناسب ورود و چه قیمتی مناسب خروجه

دو استراتژی ترید چیست؟

توی بازار‌های مالی ما میتونیم دو استراتژی داشته باشیم یا میتونیم به عنوان هانتر تو بازار باشیم یعنی همه ریز موج‌هارو شناسایی و شکار کنیم و روی همه فراز فرودا پوزیشن خرید و فروش باز کنیم و به صورت دائمی در حال تحلیل بازار باشیمو کار کنیم . یا می‌تونیم به عنوان یه فارمر یعنی کسی که دیدگاه بلند مدت به بازار داره عمل کنیم . یه فارمر صبر می کنه‌و انتظار داره او دارایی رشدای بزرگتر کنه و تحلیل می‌کنه این سهم تو یه سال دو سال آینده به کجا می‌خواد برسه . به عنوان نمونه آقای وارن بافت به عنوان یه فارمر سهمی رو 15 سال تو پورتفولیوش داشته . اگر با یه نگاه سطحی بررسی کنیم افرادی که نوسان‎گیری می‌کنن به نظر سود بیشتری می‌برن ولی در عمل عموما اینطوری نیست و داشتن یه نگاه لانگ‌ترم یا بلند مدته که می تونه سودآور باشه . اگر بیایم در گذر زمان افرادی که توی بازارهای مالی دارن فعالیت می‌کنن، اون شخصیت‌های برجسته‌رو تحلیل کنیم میبینیم که این افراد نگاه بلند مدت به بازار داشتنو با ریسک کمتر سودها و موج‌های بزرگتری‌رو شکار می‌کنن . به عقیده من ما حتی می‌تونیم یه دیدگاه ترکیبی از هر دوی اینا هم داشته باشیم یعنی هم از ویزور دید یه شخصی که بلند مدت به بازار نگاه می‌کنه ترید کنیم و هم دنبال نوسان گیری باشیم پس اینطوری هم نوسان‌ها رو مال خودمون می‌کنیم هم اون موج بزرگارو که البته ایجاد حد تعادل توی این مدل ، کار خیلی سختیه .

به طور کلی ما می‌تونیم چهار مدل استراتژی ترید داشته باشیم :

  • یه مدل اینه که ما رو یه قیمت یه ارز دیجیتالو بخریم تو یه کانال دیگه بفروشیم مثلا یه ارزو 100 دلار می‌خریمو روی 120 دلار میفروشیم ، به این شیوه میگن بای اند سل یا خریدو فروش .پس ما حد ضررمونو میزاریم حد سودمونم قرار دادیم به مجردی که بازار قیمتامونو تاچ کرد با بازار تسویه می‌کنیمو یه نوسان گیری دیگه رو شروع .
  • استراتژی بعدی آربیتراژه ، زمانی که یه کریپتویی توی یه صرافی رشد کرده و با تاخیر توی صرافی دیگه قیمتش به روز میشه ما اینجا با یه اختلاف قیمت روبرو می‌شیم که اصطلاحا بهش میگیم آربیتراژ ، مثلا بیتکوین تو صرافی بیت مکس 35000 دلاره ولی تو بایننس 34500 دلاره خب ما میتونیم از بایننس بیت کوین رو بخریم بیایم تو بیت مکس بفروشیم و گینی رو به دست بیاریم .البته توی دنیای کریپتو کارنسی به خاطر زمان زیاد تایید تراکنش این شیوه خیلی کارا نیست چون تا یه خرید تایید بشه تو صرافی اول بعد کریپتو کارنسی بیاد تو ولت شما بعد شما برید توی صرافی بعدی اونو بفروشین زمان زیادی رو باهاش روبروییم که صرافی هدف احتمال زیاد تا اون موقع قیمت خودشو به روز کرده و این فرصت میسوزه از بین میره ، من شخصه خودم از این شیوه استفاده نمی‌کنم ولی هنرجوهایی دارم که دارن از این شیوه استفاده می‌کنن و در اثر تکرار بهش مسلط شدن
  • استراتژی بعدی شیوه اسکالپینگ یا تیغ زنی از بازاره به این صورت که شما می‌تونین از ریز نوسان‌ها هم سود بگیرین یعنی هر کندلی که تو بازار میادو تحلیل کنین که چه اتفاقی می‌خواد براش پیش بیاد و کندل بعدی چه رفتاری از خودش بروز میده و اون نوسان‌های کوچیکو که پیشبینی کردینو صید کنینو گینی ازش بگیرین ، خوبه بدونین این شیوه نیاز به زمان زیادی داره و شما باید دائمی پای بازار حاضر باشین ، که اگه یه ارزش تو کانال افتاد شما از کف کانال بخریدو تو سقفش بفروشین و اینقدر اینکارو انجام میدیم تا بازار ما رو از خودش بندازه بیرون یعنی اصطلاحا قابل پیشبینی نباشه ، خب این شیوه مزایایی داره اینکه شما می‌تونین درآمد روزانه داشته باشین ولی عیب بزرگی که داره اینه که کار سختیو استرس‌زا و زمان‌بریه گاهی اوقات امکان داره پوزیشنی که باز میشه عمرش کمتر از چند دقیقه باشه خب طبیعیه این مدل ترید با این محدودیت های زمانی قطعا استرس آور و نیاز به حضور دائمی پای بازار داره .
  • شیوه دیگه استرتژی ریورس پیر هست یعنی ما میریم با تتر بیت کوین می‌خریم بعد با اون بیت کوین اتریوم و بعد دوباره اونو به تتر تبدیل می‌کنیم اینطوری میبینم مثلا با 1000 دلار اومدیم تو بازار ولی با 1060 دلار با مارکت داریم تسویه می کنیم البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که پیدا کردن این ریورس پیرها کار ساده‌ای نیست و به عنوان یه روش ترید خیلی نمیشه روی اونا حساب باز کرد چون همیشگی نیستن ولی مواقعی این فرصت‌ها تو مارکت باز میشن که باید بهشون حساس بود .
خب همه این 4 شیوه مشکلات خاص و میزایای خودشون رو دارن که شما باید ببینی که کدوم شیوه میتونه برات مناسب باشه . البته انتخاب هر کدوم از این شیوه‌ها مثل تست چهار گزینه‌ای هم اشتباهه تا وقتی شروع نکنین به کار ، نمیتونین بفهمین کدوم شیوه برای شما مفیده و به تنتون میوفته . یادتون باشه معمولا چند وقت اول کار با بازارای مالی قلق گیریه و باید زمان بزارین تا شیوه مناسب خودتونو کشف و در گذر زمان به اون مسلط بشین .

معامله گر ترسو یک تریدر همیشه ناراحت

خب می خواییم در مورد ترس صحبت کنیم ترسی که قاتل سرمایه یه تریده یکی از نشونه‌های اینکه شما میتونین تشخیص بدید که شما به عنوان یه تریدیر الان دارین می‌ترسین اینه که پوزیشن هاتونو تا قبل از اینکه به حد ضرر STOP LOSS برسه دارید میفروشین مثلا شما یه ارزی رو روی 1000 دلارخریدین حد ضررتون روی 900 دلاره تا قیمت 980 دلارو تاچ می کنین اونو میفروشین . این یعنی شما نه به تحلیلتون مطمئنین نه به حد ضررتون وفادارین و از قرمز پوش شدن یه کندل خیلی میترسین خب خیلی از معاملات میتونن دراپ دوان داشته باشن و به پایین بیان اگر شما حد ضرر گذاشته باشین دیگه کاری ندارین که مقدار بیاد پایین اگر به تحلیلمون مطمئنیم باید یا به حد سودمون یا حد ضررمون برسه در غیر این دو صورت شما نباید کاری کنین مگر ظرف زمانیتون پر بشه که بهتون جلوتر تو آموزش های تحلیل تکنیکال بهتون  توضیح خواهم داد . پس اگر اون معامله‌ای که یدونه یا دوتا کندل قرمز زدو شما اقدام به فروش کردی یعنی ترسیدی . یا برعکس اینم میتونه باشه شما اگر یه ارزو 1000 دلار خریدی بعد قیمتش شده 1050 دلار بعد اونو میفروشی بازم یعنی ترسیدی یعنی وقتی جلوی سودتو تا حد سود تاچ نشده گرفتی یعنی شما ضرر کردی . مشکل اکثر تریدرها اینه که تو سود بسیار عجولن و توی ضرر بسیار صبور یعنی معامله میره تو ضرر پای اون ضرر هستم هی میگن ایشالا میاد بالا هی دعا میکنن انرژی مثبت میدن بعضی حلقه میدنو از این چیزا به خودشون میان میبینن اینقدر تو ضررن که دیگه ارزش نداره بفروشن و با اون ارز ازدواج میکنن ولی برعکس تو سود خیلی عجولن تا یه درصد دو درصد سود میکنن می رنو سهمو میفروشن خوشحال میان بیرون و میگن من سودمو گرفتم یادتون باشه اگه شما کل سودو نگیرین در حقیقت شما ضرر کردین پس کل سودی که تارگت کردیمو باید از بازار بگیریم و باید تو سود صبور باشیم و جلوی ضرر رو زود ببندیم . یکی دیگه از مشکلات رایج اینه که افراد با حجم نقدینگی کم یه پوزیشن باز می‌کنن به عنوان مثال کلی ما زمان گذاشتیم تحلیل کردیم حد ضرر و سود معلوم کردیم پوزیشن باز کردیم با 5 دلار خب حالا اصلا شما بیست درصدم سود بگیری چیز عایدت نمیشه و اصلا ارزش نداشته که تحلیل کنی پس اگر تحلیل کردی اطمینان داری کمی بودجه رو قوی تر کن که سود احتمالی فایده ای هم داشته باشه . پس با توجه به کپ یا سرمایه‌ای که داریم باید مدیریت ریسک کنیم و با مبالغ قابل قبول وارد شیم . حجم گرفتن خیلی زیاد نشونه طمع حجم گرفتن خیلی کم هم نشونه ترسه و هر دو باعث ضرر و زیان برامون تو بازار میشن ما به عنوان یه معامله گر حرفه ای باید یه تعادلی بین این دو ایجاد کنیم نه خیلی ترسو باشیم نه خیلی طماع و با رعایت کردن یه بالانس بتونیم میانگین سودمون رو افزایش بدیم . پس ما باید حین معاملات به یه سیستمی برسیم و اونو استراتژی رو مکتوب کنیم بنویسیم و مهمتر از نگارشش به اون پای بند باشیم و مثل یه ربات صرفا بر اساس اون رول ها و قوانینی که نشوتیم عمل کنیم و خورد خورد حسابمون رو بزرگتر کنیم و بعد از گذر چند سال تحت تاثیر اثر مرکب می بینین که سودهای خرد ما به سرمایه های قابل اتکا تبدیل شدن .

دیدگاهتان را بنویسید